زندگینامه آزاده محمد مقنی زاده
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب آزادگان »
محمد مقنیزاده در سال 1346 در شهرستان نیریز متولد شد. سال اول و دوم دبستان را در مدرسه فرهمندی شهرستان نیریز پشت سر گذاشت. بعد از ترک تحصیل تا قبل از خدمت نظام وظیفه به کارگری مشغول بوده و از این طریق زندگی خود را اداره میکرد. بعد از سن 18 سالگی از طرف ارتش جمهوری اسلامی ایران برای خدمت نظام وظیفه فراخوانده شد. بعد از طی دوره آموزش نظامی در تاریخ 18/4/1365 به جبهههای نبرد حق...
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب آزادگان »
محمد مقنیزاده در سال 1346 در شهرستان نیریز متولد شد. سال اول و دوم دبستان را در مدرسه فرهمندی شهرستان نیریز پشت سر گذاشت. بعد از ترک تحصیل تا قبل از خدمت نظام وظیفه به کارگری مشغول بوده و از این طریق زندگی خود را اداره میکرد. بعد از سن 18 سالگی از طرف ارتش جمهوری اسلامی ایران برای خدمت نظام وظیفه فراخوانده شد. بعد از طی دوره آموزش نظامی در تاریخ 18/4/1365 به جبهههای نبرد حق...
خاطراتی از شهدای عملیات کربلای هشت
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات کربلاي هشت »
در این عملیات عزیزانی همچون معلم شهید سعید رضا کاوه پیشقدم، حاج مهرداد جلالی1، شهید اکبر میرزاده، دانشجوی شهید حسین استقبالی و شهید علیحسین نارنجی2و شهید محمد جواد بناکار و شهید علی اکبر سرافراز به شهادت رسیدند. خاطراتی از آنها را همسنگرانشان نقل کردهاند که به برخی از آنها اشاره مینماییم. آقای سمیع یزدانی در مورد شهید سعید رضا کاوه پیش قدم مشهور به سعید کاوه میگوید (2-YAZDANI-19) خاطره ای از شهید عزیزمان، آقای سعید کاوه پیشقدم دارم و...
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات کربلاي هشت »
در این عملیات عزیزانی همچون معلم شهید سعید رضا کاوه پیشقدم، حاج مهرداد جلالی1، شهید اکبر میرزاده، دانشجوی شهید حسین استقبالی و شهید علیحسین نارنجی2و شهید محمد جواد بناکار و شهید علی اکبر سرافراز به شهادت رسیدند. خاطراتی از آنها را همسنگرانشان نقل کردهاند که به برخی از آنها اشاره مینماییم. آقای سمیع یزدانی در مورد شهید سعید رضا کاوه پیش قدم مشهور به سعید کاوه میگوید (2-YAZDANI-19) خاطره ای از شهید عزیزمان، آقای سعید کاوه پیشقدم دارم و...
زندگینامه آزاده حسن توده
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب آزادگان »
برادر حسن توده فرزند رضا، در تاریخ یکم آذرماه سال1345 در روستای مشکان نیریز در یک خانواده مذهبی چشم به جهان گشود. دوران ابتدائی را در دبستان ششم بهمن روستای مشکان با موفقیت گذراند. سپس وارد مدرسه راهنمائی ابوریحان شده و تا دوم راهنمائی تحصیل کرد. به دلائل مختلف از جمله مشکلات مالی و تحصیلی درس را رها کرده و برای کمک به تأمین معاش خانواده در کنار برادرانش به کشاورزی پرداخت. در محیط خانواده روستائی، اخلاقی پسندیده...
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب آزادگان »
برادر حسن توده فرزند رضا، در تاریخ یکم آذرماه سال1345 در روستای مشکان نیریز در یک خانواده مذهبی چشم به جهان گشود. دوران ابتدائی را در دبستان ششم بهمن روستای مشکان با موفقیت گذراند. سپس وارد مدرسه راهنمائی ابوریحان شده و تا دوم راهنمائی تحصیل کرد. به دلائل مختلف از جمله مشکلات مالی و تحصیلی درس را رها کرده و برای کمک به تأمین معاش خانواده در کنار برادرانش به کشاورزی پرداخت. در محیط خانواده روستائی، اخلاقی پسندیده...
شهدا سال 61 -زندگینامه شهید محمد به روش
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهید محمد به روش »
شهیدان، هر یک علَمی بودن از علمهای خمینی کبیر، پس نوشتن، گفتن و خواندن از آنها، یعنی برپاداشتن رسالت تبلیغ و افراشتن علَم خمینی (ره). محمد بهروش ازجمله آن نشانههایی بود که سال ۱۳۳۰ در شهرستان شیراز غنچه وجودش به شکوفه نشست و شادمانی و طراوت را به خانواده هدیه نمود. روزهای کودکی را یکی پس از دیگری پشت سر نهاد و با گامهای کودکانه راهی مدرسه شد. دوران ابتدایی را در مدرسه هدایت (گودعربان شیراز) آغاز و...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهید محمد به روش »
شهیدان، هر یک علَمی بودن از علمهای خمینی کبیر، پس نوشتن، گفتن و خواندن از آنها، یعنی برپاداشتن رسالت تبلیغ و افراشتن علَم خمینی (ره). محمد بهروش ازجمله آن نشانههایی بود که سال ۱۳۳۰ در شهرستان شیراز غنچه وجودش به شکوفه نشست و شادمانی و طراوت را به خانواده هدیه نمود. روزهای کودکی را یکی پس از دیگری پشت سر نهاد و با گامهای کودکانه راهی مدرسه شد. دوران ابتدایی را در مدرسه هدایت (گودعربان شیراز) آغاز و...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید سید جواد معصومی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
سید جواد عزیز، آنگاهکه در مقابل قاب عکس روی طاقچه میایستم و چهره زیبای ترا به تماشا مینشینم، ناگهان ترنم صدای دلنشین تو در گوشم میپیچد و لبخند دلربایت، دلم را با خاطرات صاف و زلال تو پیوند میدهد. به گوشه گوشه خانه به یاد تو سر میزنم و دلم آرام میگیرد. سید جواد، ۱۳۴۷/۶/۲۰ در روستای مشکان نیریز، میان خانوادهای روحانی، متدین و مذهبی دیده به جهان گشود و در کانون گرم خانواده الفبای زندگی را فراگرفت. سپس...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
سید جواد عزیز، آنگاهکه در مقابل قاب عکس روی طاقچه میایستم و چهره زیبای ترا به تماشا مینشینم، ناگهان ترنم صدای دلنشین تو در گوشم میپیچد و لبخند دلربایت، دلم را با خاطرات صاف و زلال تو پیوند میدهد. به گوشه گوشه خانه به یاد تو سر میزنم و دلم آرام میگیرد. سید جواد، ۱۳۴۷/۶/۲۰ در روستای مشکان نیریز، میان خانوادهای روحانی، متدین و مذهبی دیده به جهان گشود و در کانون گرم خانواده الفبای زندگی را فراگرفت. سپس...
شهدا سال 65 -زندگینامه شهید محمود حاج نصیری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
چهره نورانی او حکایت از تحول ویژهای در روح و جانش داشت. افق نگاهش به کوی معشوق بود و بیصبرانه در انتظار پرواز بهسوی او. محمود، ۱۳۴۶/۵/۱۳ در خانوادهای متدین و مذهبی در شهرستان نیریز غزل زیبای زندگی را با گریههای خود آغاز کرد. نسیم خنک بهاری را در اوج گرما در فضای خانه پراکند. ماه مهر سال ۱۳۵۲ پس از سپری کردن دوران کودکی، وارد دبستان نعیم نیریز شد و پس از اخذ مدرک پنجم ابتدایی، در...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
چهره نورانی او حکایت از تحول ویژهای در روح و جانش داشت. افق نگاهش به کوی معشوق بود و بیصبرانه در انتظار پرواز بهسوی او. محمود، ۱۳۴۶/۵/۱۳ در خانوادهای متدین و مذهبی در شهرستان نیریز غزل زیبای زندگی را با گریههای خود آغاز کرد. نسیم خنک بهاری را در اوج گرما در فضای خانه پراکند. ماه مهر سال ۱۳۵۲ پس از سپری کردن دوران کودکی، وارد دبستان نعیم نیریز شد و پس از اخذ مدرک پنجم ابتدایی، در...
شهدا سال ۶۸ به بعد -زندگینامه شهید محمد طهماسبی
دانشنامه دفاع مقدس » شهداي پس از جنگ - از سال ۱۳۶۸ به بعد »
آنگاهکه چشمان زیبای خود را به دنیای خاکی گشود، سبد شادمانی را به خانه ارمغان آورد. به عشق حضرت مصطفی (ص) نام زیبای «محمد» را برای او برگزیدند و بانوای زیبایی اذان و اقامه در گوشش زمزمه کردند تا از همان کودکی الهی بزرگ شود و در مسیر خدا گام بردارد. محمد ۱۳۱۹/۶/۱ در شهرستان نیریز دیده به جهان گشود و دوره ابتدایی را در دبستان دکتر شریعتی استهبان سپری کرد. سپس ترک تحصیل نمود و به شغل...
دانشنامه دفاع مقدس » شهداي پس از جنگ - از سال ۱۳۶۸ به بعد »
آنگاهکه چشمان زیبای خود را به دنیای خاکی گشود، سبد شادمانی را به خانه ارمغان آورد. به عشق حضرت مصطفی (ص) نام زیبای «محمد» را برای او برگزیدند و بانوای زیبایی اذان و اقامه در گوشش زمزمه کردند تا از همان کودکی الهی بزرگ شود و در مسیر خدا گام بردارد. محمد ۱۳۱۹/۶/۱ در شهرستان نیریز دیده به جهان گشود و دوره ابتدایی را در دبستان دکتر شریعتی استهبان سپری کرد. سپس ترک تحصیل نمود و به شغل...
شهدا سال ۶۸ به بعد -زندگینامه شهید علی جلالی
دانشنامه دفاع مقدس » شهداي پس از جنگ - از سال ۱۳۶۸ به بعد »
علی، دومین کبوتر خونین بالی بود که در بیست و یکم مردادماه سال ۱۳۵۳ بر بام زندگی خانوادهای متدین و مذهبی در شهرستان نیریز، فرود آمد و چند روزی را میهمان دنیای خاکیان شد و در عنفوان جوانی با دو بال نورانی، پر گشود و راهی کوی یار شد. در هفتسالگی به دبستان حاج قطبی نیریز رفت و دوره ابتدایی را با موفقیت به پایان برد و دوره راهنمایی را در مدرسه بهرامی پشت سر گذاشت. سال ۱۳۶۵...
دانشنامه دفاع مقدس » شهداي پس از جنگ - از سال ۱۳۶۸ به بعد »
علی، دومین کبوتر خونین بالی بود که در بیست و یکم مردادماه سال ۱۳۵۳ بر بام زندگی خانوادهای متدین و مذهبی در شهرستان نیریز، فرود آمد و چند روزی را میهمان دنیای خاکیان شد و در عنفوان جوانی با دو بال نورانی، پر گشود و راهی کوی یار شد. در هفتسالگی به دبستان حاج قطبی نیریز رفت و دوره ابتدایی را با موفقیت به پایان برد و دوره راهنمایی را در مدرسه بهرامی پشت سر گذاشت. سال ۱۳۶۵...
سخنان شهید سرافراز در صبحگاه تاریخ 20/11/1364
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات والفجر هشت »
صبحگاه روز 20/11/1364 آخرین صبحگاه مشترک دلاور مردان گردان کمیل با حضور سردار شهید علی اصغر سرافراز بود. عزیزانی که در آن صبحگاه حضور داشتند، از سخنان دلنشین و الهی او مرتبا" میگویند. هنوز در گوش آنان آوای ملکوتی او میپیچد که از بی وفایی دنیا و دل نبستن به آن میگفت. از رشادتهای امام حسین(ع) و خاندان پاک و یارانش یاد میکرد. او که خود همه تعلقات دنیوی را کنار گذاشته بود و عاشقانه به سوی معبود...
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات والفجر هشت »
صبحگاه روز 20/11/1364 آخرین صبحگاه مشترک دلاور مردان گردان کمیل با حضور سردار شهید علی اصغر سرافراز بود. عزیزانی که در آن صبحگاه حضور داشتند، از سخنان دلنشین و الهی او مرتبا" میگویند. هنوز در گوش آنان آوای ملکوتی او میپیچد که از بی وفایی دنیا و دل نبستن به آن میگفت. از رشادتهای امام حسین(ع) و خاندان پاک و یارانش یاد میکرد. او که خود همه تعلقات دنیوی را کنار گذاشته بود و عاشقانه به سوی معبود...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید علی دلداری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
علی، بر حیدر کرّار، علی مرتضی (ع) اقتدا کرده و فریاد حریت و آزادی را سر داده بود و در آن راه از پرپر شدن گل وجودش ابایی نداشت. وقتی از نفس افتاد، بر پیکرش گلهای شقایق روئید و عطر دلانگیز شهادتش در آسمان ایرانزمین پیچید. او که ششم مردادماه سال ۱۳۵۲ سرود زندگی را در شهرستان نیریز، میان خانوادهای مذهبی سر داده بود، در سن ششسالگی به مدرسه رفت. دوره ابتدایی را در دبستان سجاد واقع در...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
علی، بر حیدر کرّار، علی مرتضی (ع) اقتدا کرده و فریاد حریت و آزادی را سر داده بود و در آن راه از پرپر شدن گل وجودش ابایی نداشت. وقتی از نفس افتاد، بر پیکرش گلهای شقایق روئید و عطر دلانگیز شهادتش در آسمان ایرانزمین پیچید. او که ششم مردادماه سال ۱۳۵۲ سرود زندگی را در شهرستان نیریز، میان خانوادهای مذهبی سر داده بود، در سن ششسالگی به مدرسه رفت. دوره ابتدایی را در دبستان سجاد واقع در...
قبلي 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29
30
31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53 54 55 56 57 58 59 60 61 62 63 64 65 66 67 68 69 70 71 72 73 74 75 76 77 78 79 80 81 82 83 84 85 86 87 88 89 90 91 92 93 94 95 96 97 98 99 100 101 102 103 104 105 بعدي